شخص بودن و حق حیات؛ نقد دیدگاههای وارن درباب سقط جنین

چهارمین پیشنشست همایش بینالمللی تحلیلهای اخلاقی حامیان جنین با عنوان «شخص بودن و حق حیات؛ نقد دیدگاههای وارن درباب سقط جنین » و با ارائه دکتر فاطمه جمشیدی پژوهشگر و مدرس حوزه و دانشگاه در تاریخ شنبه 26مهرماه 1404 از ساعت 12:30 الی 14 در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، تالار شهید سلیمانی برگزار شد.
این نشست علمی با دبیری دکتر علیرضا آل بویه آغاز شد. ایشان در بخش افتتاحیه، ضمن خوشامدگویی، بر اهمیت کانونی مسئله سقط جنین در مباحث فلسفه اخلاق غرب تأکید کردند و به تبیین اجمالی دیدگاه مری آنه وارن پرداختند. وارن برای پیشبرد موضع لیبرالی خود، استدلال سنتی محافظهکاران را که حق حیات را مبتنی بر صرف «انسان بودن» میداند، رد میکند. او تمایز قاطعی میان «انسان» (Human Being) در مفهوم زیستشناختی» و «شخص» (Personhood) در مفهوم اخلاقی و اجتماعی قائل میشود. از نظر وارن، حقوق اخلاقی بنیادی، به ویژه حق حیات، منحصر به موجوداتی است که دارای ویژگیهای «شخص» باشند و جنین به دلیل نداشتن این ویژگیها، صرفاً یک موجود زیستشناختی است و از حقوق کامل یک شخص برخوردار نیست.
در ادامه نشست، دکتر فاطمه جمشیدی ابتدا با ارائه آماری تکاندهنده از ۷۳ میلیون سقط جنین سالانه در جهان و برآوردهای ۳۰۰ تا ۶۰۰ هزار سقط غیرقانونی در ایران، ابعاد بحرانی مسئله را ترسیم نمود. سپس ایشان به تشریح ساختار رویکرد لیبرالی مری آنه وارن پرداخت و توضیح داد که استدلال وارن بر تمایز میان «انسان» (موجود زیستشناختی) و «شخص» (موجود اخلاقی) استوار است؛ وارن با طرح پنج معیار شناختی برای شخص بودن (شامل آگاهی، تعقل، ظرفیت برقراری ارتباط، فعالیت خودانگیخته و خودآگاهی) نتیجه میگیرد که جنین فاقد این ویژگیهاست و بنابراین از حق حیات کامل برخوردار نیست، زیرا جنین در مراحل اولیه و حتی پیشرفتهتر، فاقد این ویژگیهاست و از نظر اخلاقی تقریباً با یک توده سلولی یا بافتهای بیولوژیکی قابل مقایسه است. و در مقابل، حق حاکمیت بدنی زن که یک شخص بالفعل است، مطلقاً بر هر ادعای حقوقی بالقوه جنین برتری دارد.
همچنین، دکتر جمشیدی توضیح داد که وارن استدلال «بالقوگی» را رد میکند زیرا اگر صرف «قوه» تبدیل شدن به شخص حق حیات بیاورد، این امر مستلزم آن است که تمام انسانهای آینده (حتی کسانی که هنوز سلولهایشان وجود ندارد) نیز حق حیات اخلاقی داشته باشند، که غیرقابل قبول است. همچنین، پذیرش این اصل به این معنی است که حقوق یک موجود بالقوه (جنین) میتواند بر حق حاکمیت بدنی و خودمختاری یک شخص بالفعل (زن) غلبه کند.
در بخش اختتامیه ارائه، دکتر جمشیدی به طور مفصل به نقد دیدگاه مری آنه وارن پرداخت که این انتقادات سه محور اصلی را هدف قرار میدادند. محور اول، تناقض درونی و اجبار به نوزادکشی بود؛ منتقدان استدلال میکنند که اگر «شخص بودن» صرفاً بر پایه معیارهای شناختی وارن باشد، نوزاد تازه متولد شده که هنوز این ظرفیتها را به طور کامل ندارد، از شمول این «شخص بودن» خارج میشود و این امر منطقاً نوزادکشی را توجیه میکند، در حالی که وارن با تکیه بر «پذیرش اجتماعی» و صرفاً فیزیکی بودن مرز تولد، از پذیرش این نتیجه منطقی طفره میرود که این خود یک پارادوکس در نظریهاش ایجاد میکند. دومین نقطه ضعف، مبهم بودن و دلبخواهی بودن ملاکهای شخص بودن است؛ از آنجا که وارن مقدار لازم از هر ویژگی (مانند آگاهی یا تعقل) را به طور مشخص تعریف نکرده، این ابهام موجب میشود حقوق اخلاقی افرادی که موقتاً این ظرفیتها را ندارند، از جمله بیماران در کما یا افراد در خواب، به شکلی خطرناک در معرض تهدید قرار گیرد. در نهایت، نقد سوم بر غیرموجه بودن مرز تولد متمرکز بود؛ منتقدان تأکید کردند که تولد تنها یک جابجایی فیزیکی است و نه یک واقعیت جوهری که بتواند به طور آنی منزلت اخلاقی یک موجود را تغییر دهد؛ بنابراین، اتکای وارن به این مرز فیزیکی، ضعف استدلال او در پایهگذاری یک مبنای اخلاقی محکم را آشکار میسازد.
